داستان درمورد ملحق شدن فرانکلین به گروه بادوم زمینی ها است. از آنجایی که پدر فرانکلین در ارتش بوده و آنها به همه جا سفر کرده اند، دوست پیدا کردن در محله های جدید برای فرانکلین کار آسانی بوده، البته کتابی که پدربزرگش برای پند و اندرز به او داده هم در این ضمینه به او کمک کرده است. اما فرانکلین از اینکه میبیند نقشه هایش برای گروه بادوم زمینی ها جواب نمیدهد ناامید میشود. در همین حین او با چارلی براون آشنا میشود و ...
جهت ارسال دیدگاه ، ابتدا در سایت لاگین کنید ورود به سایت
0 دیدگاه