در حالی که یک زوج در اعماق جنگل های آلاباما اردو می زدند، با یک محل نگهداری مواد مخدر و اسلحه غیرقانونی برخورد میکنند، خلافکاران مرد را میکشند و زن را زنده میگذارند و این بزرگترین اشتباه آنها است و ...

هانا و بروکلین به یک سفر جاده ای به سن دیگو برای دیدار با عشق زودگذر دوران دبیرستان و حضور در کامیک کان می روند. اما وقتی اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود ، سفر آنها به یک شب عجیب و غریب تبدیل می شود و …

گروهی از جوانان زمانیکه بیدار می شوند، خود را در داخل یک انبار قفل شده میبینند به همراه دوربین هایی که به سرشان وصل شده است. واضح است که آنها ناخواسته وارد بازی کشنده شده اندو اگر بخواهند زنده بمانند، باید یکدیگر را قتل عام کنند ...

«جیمی‌مارکم» (پن)، «دیو بویل» (رابینز) و «شان دیواین» (بیکن) با هم بزرگ شده اند. یک حادثه ی تراژیک – قتل دختر نوزده ساله ی «جیمی» – آن سه دوست را دوباره گرد آورده است. «شان» که حالا کارآگاه پلیس است می‌کوشد تا به هر ترتیبی که شده به «جیمی» کمک کند پرده از راز قتل بردارد. اما هرچه روند تحقیقات به پیش می‌رود، «دیو» بیش تر در مظان اتهام قرار می‌گیرد. به خصوص که «دیو» خود در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بوده…

چارلز که با فروش ماشين به ثروت انبوهی دست يافته پس از کشته شدن پسرش در يک تصادف و جدايي همسرش از او ، همه شور و نشاط زندگی اش را از دست می دهد . او پس از ازدواج مجدد علاقه اش را به اتومبيل از دست داده و به اسبهای مسابقه علاقمند می شد . در اين دوره زمانی ( دهه 1930 ) مسابقات اسبدوانی در امريکا در کانون توجه مردم قرار دارد . چارلز يک تعليم دهنده اسب به اسم تام را استخدام می کند و تام نيز به اسبی به اسم سيبيکوئيت علاقمند می شود که همه سوارکاران خود را بازنده کرده است در حاليکه از نژادی اصيل است . تام معتقد است که او می تواند در مسابقات پيروز شود و ...