آخرین فیلم های منتشر شده در سایت تاینی موویز

فیلم داستان "جوی" یک روزنامه‌نگار جنایی کهنه کار که مصمم است داستانی بزرگ را کشف کرده و زندگی شخصی پیچیده خود را تغییر دهد، او سفری بی‌امان را در اعماق شهر پرهیاهوی بمبئی آغاز می‌کند و ...

آیزاک و همسرش تانیا به حومه شهری می‌روند تا در پروژه‌هایی به پدر دورافتاده آیزاک، اِیب، کمک کنند. این سفر فرصتی برای بازسازی روابط و مواجهه با چالش‌های احساسی و خانوادگی است و ...

پس از از دست دادن یکی از عزیزانش، جوی به ایالتی جدید نقل مکان می‌کند و با افراد جدید، تجربه‌های تازه و یک مثلث عشقی مواجه می‌شود. وقتی دوباره با کسی از گذشته‌اش روبه‌رو می‌شود، اوضاع پیچیده می‌شود.

در یک روستای کوچک در پاکستان، بزرگان روستا از مینای 15 ساله درخواست می کنند که باید به عنوان پول جنایتی که برادرش مرتکب شده است، تحویل داده شود. مرد بی‌رحمی که او مجبور به ازدواج می‌شود، او را در یک اتاق کوچک محبوس نگه می‌دارد، تنها راه فرارش تخیلاتش و خیره شدن به پنجره‌ای کوچک است و ...

یک مرد سابق کابوی و کهنه‌سرباز با PTSD خفیف و مشکلات اجتماعی، یک خواننده و ترانه‌سرای مسافر که با مشکلات اعتماد و سوءاستفاده دست و پنجه نرم می‌کند را سوار می‌کند. او از او مراقبت می‌کند و زندگی ساده‌تری را به او معرفی می‌کند که به زودی ارواح درونی آنها را آشکار می‌سازد. آنها در خود نقاط مشترکی پیدا می‌کنند که به یک رابطه تبدیل می‌شود.

در تلاش برای بازگشت صلح‌آمیز به زندگی غیرنظامی، یک تک‌تیرانداز ارتش با دشواری در تشخیص واقعیت از هاله‌ای از عدم قطعیت ناشی از اختلال استرس پس از سانحه (P.T.S.D) مواجه می‌شود.

نویسنده‌ای نوظهور که از توجه رسانه‌ها لذت می‌برد، پس از آنکه بهترین دوستش و رقیب مناظره‌اش دچار حمله قلبی می‌شود، از ترک کانون توجه خودداری می‌کند. این موضوع باعث وسواس او نسبت به رقیب جدیدش و شکاف رو به گسترش در رابطه‌اش با همسر بیمار خود می‌شود.

پس از آنکه یک مرد جوان در یک روستای دورافتاده در شمال سنگال از پذیرفتن نقش خود به‌عنوان رئیس جدید روستا امتناع می‌کند، آشوب و بی‌نظمی آغاز می‌شود.

مردی سالخورده و تنها که زندگی بازنشستگی خود را در انزوا اما با لذت سپری می‌کند، با دریافت تماس تلفنی اشتباهی دنیای جدیدی را تجربه می‌کند. این تماس پنجره‌ای به زندگی دختری و شریک زندگی‌اش می‌گشاید و زندگی او را دستخوش تغییر می‌کند.

داستان کارمایی که آگنس، قهرمان بی‌نوا، را در سفری مکرر به زندگی‌های مختلف می‌برد. هر بار که او همان اشتباه را مرتکب می‌شود، یعنی عاشق مرد اشتباهی می‌شود، دوباره متولد می‌شود.