آخرین فیلم های منتشر شده در سایت تاینی موویز

«آلیس» که همچنان به دنبال نابود کردن تشکیلات آمبرلا است، با گروهی از بازماندگان همراه می شود که به دنبال رسیدن به یک مکان امن مشهور به «آرکدیا»، هستند.

آلیس به همراه گروهی از بازماندگان شهر راکون سیتی که حال توسط بمب هسته ای نابود شده است در صحرای نوادا در حرکت اند و قصد رفتن به آلاسکا را دارند. آلیس که به این گروه پیوسته است محیط را امن نمی داند و اعتقاد دارد که زامبی ها در سراسر جهان پخش شده اند و ….

«آلیس» همچنان بهمراه یک جنبش مقاومت جدید در مقابل نیروهای شرکت آمبرلا و همینطور مرده های متحرک که تمام دنیا را گرفته اند، می جنگد…

فیلم ماجرای هولناک دختری 18 ساله به نام هدر میسن را روایت می کند که از بدو تولد تاکنون همواره با پدرش در حال فرار اند. فرار از نیروهای شیطانی که هدر هنوز اطلاعات دقیقی در مورد آنها نمی داند. در ادامه با ناپدید شدن پدرش، او وارد شهری به نام
تپه خاموش می شود و اتفاقاتی برایش رخ می دهد که می تواند پاسخ تمام سوالاتی باشد که تاکنون بی جواب مانده بودند …

ویروس تی که توسط شرکت آمبرلا ساخته شده بود اکنون به سراسر جهان شیوع کرده و موجب تبدیل شدن انسان ها به زامبی، موجودات شیطانی و هیولا شده است. آلیس کارمند اسبق این شرکت که هم اکنون یک جنگجوی سرکش است، به دوستانش ملحق شده تا وارد هسته مرکزی شرکت آمبرلا در زیر شهر راکون سیتی شوند و آن را برای همیشه از بین ببرند…

در اواخر دهه‌ی هفتاد میلادی در جیبوتی یک اتوبوس مدرسه در مرز سومالی گروگان گرفته می‌شود. در این بین تیم ژاندارمری ملی برای عملیات نجات به محل ارسال می‌شوند…

داستان این فیلم فانتزی و ترسناک درباره‌ی یک پرستار تنها به نام کلارا می‌باشد که در حومه‌ی سائوپائولو زندگی می‌کند و توسط فردی مرموز به نام آنا برای فرزندی که هنوز به دنیا نیامده است استخدام می‌شود. اما در این بین اتفاقات عجیب و غریبی رخ می‌دهد که…

اتفاقات این فیلم که هفت سال پس از قسمت قبل درحال رخ دادن می‌باشد ، درباره‌ی گروهی از دوستان است که به بهانه‌ی سورپرایز کردن مکس و همسرش ، دور هم جمع می‌شوند تا مدتی را کنار هم سپری کنند ولی …

داستان فیلم درباره سختی های زندگی و بزرگ شدن یک پسر سیاه پوست است و…

"سایمون" به تازگی از زندان آزاد شده است و در آزادی مشروط به سر می برد. دوست او "آلبرت" از او می خواهد که به کار قدیمی خود یعنی دزددی برگردد و از او می خواهد در سرقت یک الماس گرانبها به او کمک بکند...